کتابخانه عمومی کریمه اهل بیت(ع)مبارکه

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ کتابخانه عمومی کریمه اهل بیت(ع)مبارکه خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

ملا هادی سبزواری (۱۲۱۲-۱۲۸۹ هجری قمری) دانشمند علوم اسلامی و فیلسوفمعروف و شاعر ایرانی است. ملا هادی غزل‌های حکمی و عرفانی سروده‌است و در شعر «اسرار» تخلص می‌کرد.

زندگی

او در سال ۱۲۱۲ هجری/۱۷۹۷ -میلادی در شهر سبزوار به دنیا آمد. پدرش حاج میرزا مهدی سبزواری یکی از دانشمندان علوم اسلامی بود. هادی پس از فراگیری علوم مقدماتی، برای تکمیل درس به مشهد رفت. پس از آن برای تحصیل عرفان و فلسفه راهی اصفهان شد و در جلسات درس استادانی از جمله: ملا حسین سبزواری، علامه محمد ابراهیم کلباسی، آقا شیخ محمد تقی، ملا علی مازندرانی نوری اصفهانی و ملا اسماعیل کوشکی حاضر شد.

ملا هادی در سال ۱۲۴۲ به مشهد بازگشت و پنج سال در مدرسه حاج حسن مشغول تدریس شد.

شاگردان

در حوزه علمیه مشهد در مدرسه حاج حسن ایشان شاگردان چندی را آموزش داد که از میان آنها می‌توان به محمدکاظم خراسانی، ملا محمد کاظم سبزواری، حسین مجتهد سبزواری، عبدالکریم قوچانی]،ملاسلطان محمد گنابادی(سلطان علیشاه) حسن حکیم داماد، محمد یزدی معروف به فاضل یزدی اشاره کرد.

مرگ

ملا هادی سبزواری عصر روز بیست و پنجم ذی الحجه سال ۱۲۸۹ قمری در سن ۷۷ سالگی درگذشت. بنای آرامگاه این فیلسوف بزرگ در ضلع جنوبی میدان کارگر شهر سبزوار واقع است.

آثار

اسرار الحکمه فی المفتتح المغتتم

النبراس فی اسرار الاساس

دیوان اشعار

راح قراح و کتاب رحیق در علم بدیع

مفتاح الفلاح و مصباح النجاح

رسائل حکیم سبزواری

منظومه و شرح منظومه سبزواری، شناخته شده‌ترین اثر حکیم سبزواری که در واقع تلخیصی منظم از اسفار ملا صدرا است.

شروح و حواشی

حاشیه بر اسفار اربعه

حاشیه بر الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه

حاشیه بر شرح سیوطی لابن مالک

حاشیه بر کتاب «شوارق» لاهیجی

حاشیه بر کتاب مفاتیح الغیب ملاصدرا

حاشیه بر مبدأ و معاد

شرح الاسماء

شرح فارسی بر برخی از ابیات مشکل مثنوی معنوی

 

[ چهار شنبه 6 / 8 / 1392برچسب:,

] [ 10:16 ] [ مسئول کتابخانه ]

[ ]

شیخ‌الاسلام ابواسماعیل عبدالله بن ابی‌منصور محمد (زادهٔ ۳۹۶ ه‍. ق./ ۳۸۵ ه. ش. / ۱۰۰۶ م. درگذشتهٔ ۴۸۱ ه‍. ق./ ۴۶۷ ه.ش. / ۱۰۸۸ م.) معروف به «پیر هرات» و «پیر انصار» و «خواجه عبدالله انصاری» و «انصاری هروی»، دانشمند و عارف بود.
وی از اعقاب ابوایوب انصاری است که صحابهٔ پیغمبر بود. مادرش از مردم بلخ بود و عبدالله خود در هرات متولد شد و از کودکی زبانی گویا و طبعی توانا داشت چنانکه شعر فارسی وعربی را نیکو می‌سرود و در جوانی در علوم ادبی و دینی و حفظ اشعار عرب مشهور بود و مخصوصاً در حدیث قوی بود و امالی بسیار داشت و در فقه روش امام حنبل را پیروی می‌کرد.
وی در تصوف از استادان زیادی تعلیم گرفت ودو بار به دیدار شیخ ابوالحسن خرقانی شتافت و این دیدارها تاًثیر زیادی در روحیات و منش وی داشته‌است. محل اقامتش بیشتر در هرات بود و در آنجا تا پایان زندگانی به تعلیم و ارشاد اشتغال داشت.
انصاری شعر می‌سرود ولیکن بیشتر شهرت وی به جهت رسالات و کتب مشهوری است که تألیف کرده‌است و از آن جمله‌است ترجمهٔ املاء طبقات‌الصوفیهٔ سلمی به لهجه هروی و تفسیر قرآن که اساس کار میبدی در تألیف کشف‌الاسرار قرار گرفته‌است.
از رسائل منثور او که به نثر مسجع نوشته مناجات‌نامه، نصایح، زادالعارفین، کنزالسالکین،قلندرنامه، محبت‌نامه، هفت‌حصار، رسالهٔ دل و جان، رسالهٔ واردات و الهی‌نامه را می‌توان نام برد.
کودکی و نوجوانی
" چهارساله بودم که به دبیرستان شدم و نه ساله املاء می‌نوشتم وشعر می‌گفتم، چهارده ساله بودم که مرابه مجلس نشاندند ودیگران برمن حسد می‌کردند..."[۱]
دوران نوجوانی را بدلیل کوچ پدرش به بلخ، بدون سرپرستی پدر بود. وی تحت سرپرستی صوفی نامدار شیخ عمو پرورش یافت. سپس نزد استادانی چون یحیی ابن عمار و طاقی سجستانی بتعلیم قرآن وحدیث ادامه داد. وقتی سلطان مسعود غزنوی ولیعهد و حاکم هرات بود وی دوازده ساله بود.
خواجه دو بار عزم سفر حج نمود یکبار از ری و بار دیگر تا بغداد سفر کرده و بازگشت در این سفرها بود که به دیدار شیخ ابوالحسن خرقانیموفق گردید. شیخ می‌گفت " پروردگار چه در حجاز و چه در خوارزم حاضر است. یکبار نیز با ابوسعید ابوالخیر دیدار و مباحثه داشته‌است.
عقاید
من اصحاب خود را عمارت باطن آموختم نه خرده ظاهر و آرایش جامه..
وی با وجود اینکه استاد علوم اسلامی مانند تفسیر، حدیث، اصول و عقاید بود، با علم کلام واهل آن مخالف بود و قرآن را یگانه دلیل و مرشد مومن می‌شمرد که می‌تواند او را به توحید حقیقی رهنمون شود.
هم استاد شریعت بود و هم پیر طریقت. در حالی که فقیه ضد بدعت بود در زندان پوشنگ عشق عرفانی وجود اورا تسخیر کرد.
هرکس که ترا شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی، هر دو جهانش بخشی
دیوانه تو هردو جهان را چه کند
سختگیری مخالفان
چه در زمان غزنویان وجه در زمان سلجوقیان فشار علمای اشعری و معتزله باعث رنجیدگی و محدودیت فعالیت خواجه می‌گردد بطوری که در سال ۴۳۰ هجری بمدت یکسال وی را در بوشنگ به زندان می‌اندازند. با پیروزی الپ ارسلان و وزارت خواجه نظام الملک این فشارها ادامه داشته و با برپائی چندین جلسه بحث و محاکمه از عقاید خود دفاع نموده‌است.
پیری وپایان عمر
نابینائی هر دو چشم خواجه در سن هفتاد سالگی برای وی که عمری به آموزش و آموختن خو کرده بود بسیار گران آمد، اما همچنان به فعالیت ارشاد شاگردان ادامه می‌داد ومطالب را به آنها املاء می‌نمود.
خواجه عبدالله انصاری بعد از یک عمر آموزش، بحث و ارشاد و پس از تحمل چندین نوبت تبعید و حبس، عاقبت در سحرگاه جمعه ۲۲ ذی الحجه سال ۴۸۱ هجری در سن هشتادوپنج سالگی دنیا را وداع کفت.
آثار
طبقات الصوفیه
منازل السائرین
الهی نامه
ذم الکلام
زادالعارفین
مناجات نامه
رسالهٔ دل و جان
صد میدان
مناقب اهل الاثار

 

[ چهار شنبه 6 / 8 / 1392برچسب:,

] [ 8:44 ] [ مسئول کتابخانه ]

[ ]

22 ذی حجه شهادت میثم تمار در کوفه

میثم بن یحیی اسدی که به خاطر خرما فروشی به تمار معروف بود یکی از یاران نزدیک امام علی (علیه السلام) بود و از آن حضرت به اندازه استعداد خویش، دانش و معرفت فرا گرفت و بر رازهای نهان و اخبار غیبی اطلاع یافت. یوسف بن عمران روایت می کند که میثم تمار به من گفت: روزی حضرت علی (علیه السلام) مرا خواست و فرمود:«چگونه خواهد بود حال تو آن زمان که فرومایه بنی امیه(عبیدالله بن زیاد) تو را بخواند و بخواهد از من برائت جویی؟»عرض کردم من از شما برائت نمی جویم. امام فرمود «به خدا سوگند او در آن حال تو را به صلیب می کشد»گفتم صبر پیشه می کنم و این کار بر من بسیار اندک است. امام فرمود«در آن حال در بهشت با من خواهی بود»میثم هر روز سراغ درختی که امام علی (علیه السلام) نشانی اش را داده بود و چوبه دارش بود می رفت و آن جا را آب و جارو می کرد و به نماز می ایستاد.

با آمدن عبید الله به کوفه و شهادت مسلم بن عقیل، میثم تمار را به کوفه و نزد عبیدالله بردند از او خواستند ازامام علی (علیه السلام) برائت جوید و او را دشنام دهد اما میثم از این کار امتناع کرد. او را به همان درخت بستند، اما میثم همچنان از فضایل امام علی (علیه السلام) و اهل بیت (علیهم السلام) برای مردم سخن می گفت.او سه روز تمام بر بالای دار مقاومت کرد و تا توان داست از نیکی های امام علی (علیه السلام) و اهل بیت (علیهم السلام) و ستم کاری های یزید بن معاویه و عبیدالله برای مردم سخن گفت. در روز چهارم دست ها و پاهایش را قطع کردند و زبانش را از کام بیرون کشیدند و بر بدن شریفش نیزه زدند و به همان حال که امام علی (علیه السلام) پیشگویی کرده بود به شهادت رسید.

[ چهار شنبه 6 / 8 / 1392برچسب:,

] [ 7:29 ] [ مسئول کتابخانه ]

[ ]

صفحه قبل 1 ... 9 10 11 12 13 ... 14 صفحه بعد

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه